فرشته کوچولوفرشته کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

فرشته کوچولوی زندگی ما

اولین نوشتۀ بابای فسقلی...

1390/4/14 8:56
نویسنده : مامان فسقلی
506 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بابایی

بالاخره تونستم برات مطلب بنویسم. می خواستم درباره دیدنت توی صفحه سونوگرافی مطلب بنویسم اما نظم نوشته های مامانی به هم می خوره. همینقدر بگم که حرکتی نبود که انجام نداده باشی. از دست و پا زدن و پشتک زدن گرفته تا سکسکه کردن [بقیه رو مامانی می گه]

نمی دونی چقدر هیجان انگیزه که ببینی یه فسقلی که تا دوسه هفته پیش یه سانتی متر هم نمی شده الان اینقدر شیطون شده ! باورت می شه بابایی، تو با این قد و قوارت، جمع دو نفره ما رو به یه جمع سه نفره تبدیل کردی ...

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

زهراگلي
14 تیر 90 9:13
بهتون تبريك مي گم بابت ديدن كوچولوي نازنينتون در سونو
اميدوارم روزهاي بسيار شادي رو در پيش رو داشته باشيد


ممنون از محبتتون، امیدوارم محمد صادق رو به زودی و با خوشحالی در آغوش بگیرید



منا مامان فینگیلی
14 تیر 90 9:20
سلام مامان و بابای فرشته
3 ماهگی فرشته کوچلوتون مبارک باشه ایشالا که سالم و تپل مپل بدنیا بیاد
فینگیلی من 1 ماه از فرشته جون شوما بزرگتره


مرسی، امیدوارم کوچولوی شما هم شاداب و سرحال باشه، چه تشبیه زیبایی توی نوشتتون بود که صدای کوچولو رو به "بهترین آهنگ زندگی" تشبیه کرده بودین (بابای فرشته)
نسیم
14 تیر 90 16:33
وای خدای بزرگ ... چقدر یاد خودم افتادم .... نفس بکش این روزها رو عزیزم ....


مرسی نسیم جون... کارن عزیز رو ببوس (مامان فسقلی)

مامي اويسا
14 تیر 90 20:40
اخييييييييي!!! چه باباي مهربوني خوش به حال نيني ............ايشالا 3 تايي خوشبخت و سالم باشيد هميشه


لطف دارین، درضمن عکسهای اویسا خانوم رو هم دیدم، خیلی زیبا بودن!
مامان ریحانه
15 تیر 90 11:43
چه بابای مهربونی داری فسقلی جون دست داری دختر باشه یا پسر مامان فسقلی؟

مرسی مامان ریحانه جون، راستش اول از همه که از خدا میخوام سالم باشه. بابای فسقلی براش فرقی نداره نی نی چی باشه، من یه کوچولو دلم دختر میخواد.... امیدوارم که هر چی که به صلاحه خدا همونو بهمون بده

ديبا
15 تیر 90 12:40
سلام ماماني و باباييه فسقلي

بهتون يه دنيا تبريك ميگم ايشالا به سلامتي

مامانيه فسقلي ميخواسم بپرسم وقتي تكون خوردن ني ني رو تو مانيتور ميديدي آيا تكوناشو تو شكمت احساس ميكردي با نه

منتظر جوابت هستم عزيزم

سلاااام دیبا جون، خوش اومدی به وبلاگ فسقلی، ممنون به خاطر تبریکت عزیزم
دیبا جون من تکوناشو حس نمیکردم اصلا، با اینکه خیلی ورجه وورجه میکرد
با اجازه من لینکتون میکنم

somi
28 تیر 90 10:50
سلام بابای فسقلی

ممنون که اومدید و مطلب نویسی رو آغاز کردید، مراقب مامان فسقلی باشید

به امید دیدار فسقلی در جمع همایش


سلام، ممنون از شما، خوش به حال فسقلی که خاله هایی به این مهربونی داره، مامانش بیخودی ناراحت بود که کوچولو خاله نداره
مامان نگين
28 تیر 90 13:32
بابايي ني ني فسقلي

مواظب خودتون و ماماني باشين


حتماً، شما هم مواظب نی نی گولو باشید