فرشته کوچولوفرشته کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

فرشته کوچولوی زندگی ما

سونوی فسقلی

سلااااام فرشته کوچولو. اومدم بقیه ماجرا رو برات تعریف کنم. تا اونجایی برات گفتم که بی بی چک مثبت شد و منم به بابایی گفتم. تصمیم گرفتم برم دکتر تا برام آزمایشای لازم رو بنویسه. هنوز تصمیم قطعی نگرفته بودم که دکترت کی باشه، واسه همین رفتم به یه مطب که تازگیا نزدیک خونمون افتتاح شده بود. اون مطبه یه خانوم ماما داره و یه متخصص. اونروز که من رفتم خانومی که ماماست بودش. خلاصه کلی باهام صحبت کرد که چی بخورم ،چکار نکنم، برام توضیح داد که ویارم ممکنه انقدر شدید باشه که نتونم چیزی بخورم و حتی ممکنه توی دو سه ماه اول کاهش وزن هم داشته باشم. بعدشم یه سونو و یه سری ازمایش برام نوشت که قرار شد من نتیجه ش رو بیارم و نشونش بدم. منم فردا ص...
28 خرداد 1390

هفته یازدهم زندگی فسقلی

سلام فسقلی جونم. امروز وارد هفته یازده میشی. این تغییراتیه که توی این هفته داری کوچولوووو کودک شما چگونه تغییر می کند؟ كودك شما اكنون به اندازه يك انجير است و بدن او كاملا شكل گرفته است؛ حدود 3.8 سانتي متر طول و حدود هشت گرم وزن دارد. پوست او هنوز شفاف است و به همين خاطر مي توان اكثر رگهاي خوني او را به وضوح ديد. بعضي از استخوانهاي او در حال تشكيل شدن بوده و ريشه دندانهاي كوچك او به تدريج در زير لثه اش ظاهر مي شوند. انگشتان دست و پاي او كاملا از يكديگر جدا شده اند و او به زودي قادر خواهد بود كه مشتش را باز و بسته كند. او لگدهاي آرامي مي زند و كش و قوس مي آيد؛ حركات ريز او به قدري نرم و روان است كه بيشتر شبيه به رقص در آب مي ...
27 خرداد 1390

ورود فسقلی

سلام فسقلی مامان. از امروز میخوام شروع کنم خاطراتتو بنویسم. دیروز بابایی خونه بود من نتونستم بیام چیزی بنویسم. ما امسال حدودای هشتم اردیبهشت اسباب کشی داشتیم ، دو روز بعد از اینکه وسایلمونو اوردیم خونه جدید من بیرون که رفته بودم همینطوری به سرم زد یه بی بی چک بگیرم با اینکه هنوز زود بود بی بی چک نشون بده که تو توی دلم هستی یا نه، ولی خب طبق معمول که واسه همه کاری عجله دارم خواستم ببینم اومدی یا نه، خلاصه تست کردم و دیدم بلهههههههه مثبت شد، خودم یه خرده شک کردم سریع رفتم داروخونه و یه دونه دیگه گرفتم دیدم اونم مثبت شد ، دیگه نمیدونی چه حالی داشتم ، داشتم ذوقزده میشدم . با اینکه همیشه عاشق سورپرایز کردنم ولی نتونستم خودمو کنترل کنم. به...
25 خرداد 1390

اولین نوشته برای فسقلی

سلام فرشته کوچولو امروز که تصمیم گرفتم این وبلاگ رو برات درست کنم 9 هفته و چهار روزته . هنوز چند ماهی مونده که ما بتونیم روی ماهتو ببینیم، دکترت گفته 22 دی به دنیا میای، ما هم بیصبرانه منتظر دیدنتیم. اینجا قراره خاطرات تو رو بنویسیم. خاطرات قبل از بدنیا اومدنت و تولدت و .... . امیدوارم روزی برسه که خودت نویسنده این وبلاگ بشی ...
24 خرداد 1390